پیام احسان علیخانی درباره “ماه عسل” در فیسبوک

*❤*دختــران دریـــا*❤*

به وبلاگ ما خوش آمدید ...

پیام احسان علیخانی درباره “ماه عسل” در فیسبوک

خدایا

سلام…

یادم میاد یک سال پیش همین موقع ها

همین ثانیه ها

و همین لحظه ها

یادم می آید به تو گفتم که بد جور دلم برای این حال و هوا تنگ شده بود…

یادم می آید سرسجاده نمازم

هنگامی که دست هایم به سویت دراز شده بود

به تو گفتم: حالم را خوب کن…

از همان احسن الحال ها میخواستم و چه قدر زود جواب خواسته ام را دادی

و در شب سیاهم ماهی را قرار دادی که با نورش زندگی ام را عوض کرد

ماهی که شیرینی اش زیاد بود

مثل عسل…

و نمیدانم چه شد که ماه‌ام رفت…میخواست پشت سرش را نگاه کند اما نگذاشتند

ازتو خواستم که به من او را برگردانی و تو گفتی که صلاحت نیست

و من چه میتوانستم بگویم؟؟؟

امسال میخواهم بزرگ شوم… میخواهم قد بکشم… و روزه سکوت در پیش بگیرم در برابر

تاریکی شب هایم…

محسن چاووشی عزیز راست میگفت

ماه‌ات آنقدر شیرین است که تلخ ترین چیز ها هم در شیرینی اش خللی ایجاد نمیکنند

اما نمیدانم چه کنم با شب هایی که تاریک است…

نمیدانم چه بکنم با کله ای که تهی است از هر چیز…



نظرات شما عزیزان:

فاطمه
ساعت10:41---22 ارديبهشت 1392
خیلی قشنگ نوشته همیشه توهمه جاعالیه

غریبه
ساعت19:45---19 مرداد 1391
خیلی زیبا احسان علیخانی

maryam
ساعت14:30---17 مرداد 1391
vay bichare che dele pori dare

my love
ساعت15:05---14 مرداد 1391
ایول احسان علیخانی...

my love
ساعت15:05---14 مرداد 1391
ایول احسان علیخانی...

NeGIn
ساعت0:14---14 مرداد 1391
زندگی چیزی به جز مرگ وشکستگی واسه ما ها نداشت من می خوام سم بریزم توی شربت زندگی تا تموم بشه دلواپسی وخستگی...

NeGIn
ساعت0:07---14 مرداد 1391
به تماشای خاطراتم به سکوت نشستم و سکوتی تلخ در وجودم جریان داشت خاطرات کهنه و نمناک دردی ازم دوا نکرد من به سکوت نشستم تا با تو و عطر کلماتت به اسمان سفر کنیم چه قدر دلم می خواست که تو اینجا بودی ...
عطر کلمات زیبایت در مشامم جا مانده بود
اری کلمات زیبایت بوی باران می داد. من دلم می شکند کاش بودی بودی و اشکایم را با گلبرگ دستانت درآغوش می کشیدی اما این اشک های من در باران گم شده اند حال باید بگویم چه قدر خوب است ککه تو نیستی تا دل غمگینم را به خطره بنشانی و آزرده خاطر شوی. برو تا در خوش ترین باران ها رها شوی...
اینم مال خودمه


NeGIn
ساعت23:45---13 مرداد 1391
دست نفست ستاره ها را چیده است
شب با دف ماه تاسحر رقصیده است
همچون سحر از عطر اذان سرشاری
انگار لب تو را خدا بوسیده است


NeGIn
ساعت23:35---13 مرداد 1391
من همش منتظرم یه شهاب کو چولو رو دید بزنم .

من میخوام تن سرد بارون کف دستم چرت بزنه

من می خوام دیوونه باشم برم روی ابرا بشینم

من همش دلم میخواد سر سجاده ماه سجده کنم

دلم میخواد برم داد بزنم ای خدای مهربون بمون پیشم

اونم همش بهم بگه دیگه نترس ستاره کوچولو

دلم می خواست بچه باشم توی باغ نقاشی رها بشم

می ترسیدم بزرگ بشم توی دنیا گم بشم

حالا من بزرگ شدم توی دنیا گمشدم...

کار خودمه سلام نظرتو بهم بگو
پاسخ: قشنگ بود عزیزم ... موفق تر باشی


باران
ساعت22:07---13 مرداد 1391
سلام با اجازتون منم این متن رو میذارم ذاخل وبلاگم.

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 11 مرداد 1391برچسب:,

] [ 21:32 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه

دانلود آهنگ جدید